کتاب زندگی علمی درهم تنیدگی با جامعه و تئوری پردازی در علوم اجتماعی
کتاب جدید دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی منتشر شد.
کتاب زندگی علمی درهم تنیدگی با جامعه و تئوری پردازی در علوم اجتماعی نشر رسا.
کتاب جدید دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی منتشر شد.
کتاب زندگی علمی درهم تنیدگی با جامعه و تئوری پردازی در علوم اجتماعی نشر رسا.
دکتر سوزنچی مطرح کرد:
سنجش و پذیرش باید از یکدیگر مجزا باشند/حدود ۸ سیاست در زمینه برگزاری آزمون سراسری تدوین کردیم
دکتر ابراهیم سوزنچی معاون خط مشیگذاری ستاد علم و فناوری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در برنامه زنده صبح بخیر ایران شبکه یک سیما، پیرامون آخرین تحولات کنکور، سهیمهها و تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی طی سخنانی گفت: واقعیت این است که ما در هر سیستمی که تعدادی ظرفیت داشته باشیم و تعدادی متقاضی در آن باشد، ناگزیر از انتخاب هستیم، اما سوال این است که این انتخاب چگونه و به چه صورت و با چه سیستمی باشد که به نحو مطلوب به نتیجه برسد.
وی افزود: کنکور در کشور ما به طور سنتی و تاریخی برگزار میشود، و اولین بار در سال ۱۳۱۷ که تعداد متقاضیان از تعداد صندلیها بیشتر شد، کنکور توسط دانشکدهها برگزار شد.
دکتر سوزنچی بیان کرد: در سال ۱۳۲۴ این آزمونها به صورت دانشگاهی شد و خیلی دانشگاههای دیگر مانند دانشگاه تهران این آزمون را برگزار کردند.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۴۲ که تعداد متقاضیان خیلی بیشتر شد و از طرفی هم فرآیند تصحیح آزمون زمان بر بود، آزمون به صورت تستی برگزار شد که راحت تر باشد و در همان زمان نسبت به نتیجه این آزمون تشکیک وارد شد از این رو از سوی دانشگاهها نیز برای پذیرفته شدگان آزمون تشریحی برگزار کردند.
معاون خط مشیگذاری ستاد علم و فناوری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: در سال ۱۳۵۴ سازمان سنجش تاسیس شد و با این اقدام سنجش و پذیرش متمرکز شد و این سازمان متولی سنجش و پذیرش شد واکنون تمام سیستم ما در آنجا متمرکز شده است که در ۴ ساعت کنکور، تکلیف زندگی افراد را مشخص میکند چون سنجش و پذیرش یک جا است.
وی با اشاره به تعداد بالای متقاضیان ورود به دانشگاههای کشور اظهار کرد: حدود ۸۰ هزار صندلی در دانشگاههای دولتی وجود دارد که برای آن یک میلیون داوطلب در کنکور شرکت و این وضعیت موجود را سخت و پیچیده کرده است.
دکتر سوزنچی با اشاره به وضعیت سهمیه کنکور و با بیان اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه وارد شده است، خاطر نشان کرد: اولین قانون در این زمینه، قانون حذف کنکور بود که در مجلس مطرح شد که بر اساس آن گفته شد پذیرش در دانشگاهها به جای کنکور بر مبنای سوابق آموزشی و تحصیلی باشد، اما چنین چیزی عملی نیست چرا که معدلها هم نمیتواند ما را در انتخاب عادلانه یاری کند.
وی اضافه کرد: در سال ۹۲ مجلس قانون دیگری به عنوان سنجش و پذیرش دانشجو مطرح کرد که برمبنای آن شورای سنجش و آموزش ایجاد شد.
دکتر سوزنچی اظهار داشت: در سال ۱۳۹۵ قانون دیگری برای برگزاری آزمونهای تحصیلات تکمیلی مصوب شد که قبل از آن پذیرش در مقطع دکتری آزمون سراسری نداشت و طبق این قانون پذیرش در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری آزمون برگزار میشود و دلیل آن افزایش تقاضا است.
وی با بیان اینکه موضوع سنجش و پذیرش به کلاف پیچیدهای تبدیل شده است، گفت: ما حدود یک سال است که روی این ماجرا کار میکنیم.
معاون خط مشی گذاری ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص فلسفه شکلگیری سهمیهها گفت: کاری که شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام داده این است که ما در بحث کنکور و سهمیهها اول باید آنها را از همدیگر تفکیک کنیم و باید بدانیم فلسفه شکل گیری کنکور و سهمیهها چه بوده، اولین سهمیه بندی برای مناطق محروم در سال ۱۳۴۸ رخ داد که اول برای ۵ منطقه بود و اکنون برای سه منطقه است.
دکتر سوزنچی با بیان اینکه همه افراد با شرایط یکسانی در آزمون شرکت نمیکنند، افزود: با توجه به اینکه داوطلبان با شرایط متفاوتی در کنکور شرکت میکنند، ما برای جبران، یکسری سهمیهها را ایجاد کردیم تا تفاوتی میان افرادی که شرایط تحصیل با امکانات عالی را دارند با آن دسته از داوطلبانی که با حداقل امکانات آموزش میبینند، وجود داشته باشد.
وی اضافه کرد: فلسفه سهمیهها این است که رقابتی برگزار میشود و ما باید این رقابت را عادلانه برگزار کنیم، یعنی سوالها و آزمون برای همه به یک صورت برگزار میشود ولی آیا کسانی که وارد این آزمون میشوند شرایط شان یکسان بوده است؟ خیلی از این افراد از مناطق محروم هستند که امکانات مناسبی نداشتند و این فرد میخواهد با افرادی رقابت کند که امکانات بیشتری داشتهاند، برای جبران این، یکسری سهمیه قرار میدهیم.
دکتر سوزنچی با بیان اینکه در حال حاضر حدود ۱۸ تا ۱۹ سهمیه در کنکور درنظر گرفته میشود، اظهار کرد: از جمله این سهمیهها میتوان به سهیمه مناطق، رزمندگان، ایثارگران، خانواده شهدا، بومی پذیری، حافظان، قاریان، برترینهای المپیادهای علمی، کارگران نمونه، قهرمانان ورزشی و استعدادی درخشان اشاره کرد ضمن آنکه در صورت رخدادی در برههای از زمان سهمیههای دیگری مصوب شد مانند سهمیه مناطق زلزله زده و سیل زده.
وی با بیان اینکه در برههای از زمان برخی از این سهیمهها حذف شد و نمونه آن سهمیه رزمندگان است، افزود: قانون سهمیه رزمندگان وجود دارد ولی الان رزمندهای وجود ندارد که از این سهمیه استفاده کند و عملا خود به خود حذف شده است.
معاون خط مشی گذاری ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: مسئله اصلی در خصوص سهمیهها در حال حاضر، سهمیه ایثارگران در سال ۹۶ قانون جامع ایثارگران در برنامه ششم تغییراتی ایجاد کرد.
وی ادامه داد: بحثی که در مورد سهمیه ایثارگران وجود دارد این است که مجلس سال ۹۶ مصوب کرد که علاوه بر سهمیه ۲۵ درصدی ایثارگران، یک سهمیه ۵ درصد هم برای همسران و جانبازان زیر ۲۵ درصد و همسران و فرزندان رزمندگان با حداقل ۶ ماه حضور داوطلبانه در جبهه لحاظ شود.
وی با بیان اینکه این سهمیه ۵ درصد در گذشته نبوده است، خاطر نشان کرد: این قانون مصوبه مجلس در سال ۱۳۹۶ است و در ذیل آن تبصرهای ذکر کرد که طبق آن اعلام شد باقی مانده سهمیه ۲۵ درصد، از سهیمه ۵ درصد پر شود و به این ترتیب از سال ۱۳۹۶ باعث شد که تعادل سهمیه پذیرش در کشور به هم بخورد.
دکتر سوزنچی بیان کرد: در حال حاضر یک کارگروه مشترک با مجلس ایجاد کردهایم تا این کار را به سرانجام برسانیم امیدواریم مجلس نیز در این خصوص اصلاحاتی ایجاد کند.
وی با بیان اینکه یک سهمیه نیز شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان سهمیه بومی گزینی دارد گفت: قبلاً در رشتههای پرطرفدار ۴۰ به ۶۰ و مابقی رشتهها ۲۰ به ۸۰ بومی گزینی میشد که سال ۶۹ تصویب شده و به احتمال زیاد تغییر میکند.
معاون خط مشی گذاری ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگ تاکید بر اینکه موضوع کنکور نیز در جلسات ستاد نقشه جامع کشور پیگیری میشود، اظهار کرد: مشکل اصلی کنکور این است که همانند المپیک در مدت ۴ ساعت سرنوشت داوطلب تعیین میشود و ما در حال تغییر آن هستیم ولی مقاومتهای بسیار زیادی در برابر آن وجود دارد و یکسری از سازمانهای دولتی با این تغییرات مخالف هستند.
وی از پیگیری این ستاد برای اعمال جدایی سنجش از پذیرش خبر داد و گفت: ما به دنبال این هستیم که از برگزاری آزمون سنجش از یک بار در سال به دو بار در سال افزایش دهیم و به این ترتیب اگر داوطلبی یک بار نتوانست به خوبی در آزمون شرکت کند، شانس خود را در بار دوم امتحان کند.
وی افزود: ما به دنبال این هستیم که آزمون فقط تستی نباشد و انواع هوشهای دیگر سنجیده شود و سوابق تحصیلی پررنگتر شود.
دکتر سوزنچی با تاکید بر اینکه حدود ۸ سیاست در زمینه برگزاری آزمون مدون کردیم، ادامه داد: در صورتی که این تغییرات صورت گیرد، در کنار تغییر سهمیهها باعث رفع برخی چالشها خواهد شد.
معاون خط مشی گذاری ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگ تاکید کرد: در حال حاضر بزرگترین متضرر از برگزاری آزمون سراسر وزارت آموزش و پرورش است چرا که ۳ سال آخر آموزش متوسطه ارزشی ندارد و نیاز است که این روند تغییر یابد.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد که با اعمال این تغییرات، حالت المپیکوار کنکور به شدت کم رنگ شود و بتوانیم سنجش عادلانهتری داشته باشیم و بتوانیم استرس اعمال شده به خانوادهها و آموزشی و پرورش کشور کاهش یابد.
صحبت های دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها با رهبر انقلاب حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در رمضان سال ۱۳۹۶٫
این دیدار با صدها نفر از استادان، اعضای هیأت های علمی، پژوهشگران و نخبگان دانشگاهی که بیش از دو ساعت به طول انجامید.
دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی | KHAMENEI.IR |
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیام نوروزی بهمناسبت آغاز سال ۱۳۹۹، سال جدید را سال «جهش تولید» نامگذاری کردند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی تحلیلی به قلم دکتر ابراهیم سوزنچی عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف به بررسی راهکارهای جهش تولید در کشور پرداخته است. حرف های قدیمی در قالب جدید؟ از زمانی که حضرت آیتالله خامنهای امسال را به نام «جهش تولید» نامگذاری کردند، مصاحبهها، مطالب و نکات مختلفی در این باب در فضای رسانهای به چشم میخورد که در حال تفسیر و تبیین این نام هستند. در این بین برخی نیز مثل همیشه کارهای قبلی خود را به نام جهش تولید به رخ بقیه میکشند. مثلا ارگانی با نشان دادن ماشین آلات وارداتی خود، عنوان کرده که ما با این ماشین آلات ظرفیت تولید را سه برابر کردهایم و این یعنی جهش تولید.
دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی | کافه استراتژی |
در سال ۱۹۸۶ اولین مورد جنون گاوی در انگلستان مشاهده گردید. این یک بیماری مختص گاوهاست که ممکن است در اثر خوردن مغز، نخاع یا بخشهای دستگاه گوارشی این حیوان به انسان منتقل گردد. چون هنوز این ابعاد کاملا شناخته شده نبود، دانشمندان تلاش زیادی کردند نشان دهند گوشت گاوها سالم است و مشکلی ندارد. ولی مردم به حرف آنها اعتماد نکردند. در این مثال، دولت و دانشمندان در یک طرف بودند و مردم در طرف دیگر، و حرف هم را قبول نداشتند. سلسله مطالعات فراوانی انجام شد که به نقش علم در سیاستگذاری پرداخت و اینکه سیاستگذاران تا چه میزان باید به حرف دانشمندان گوش دهند، و تا چه میزان به حرف مردم؟ تضاد میان علم و دموکراسی و اینکه چگونه باید سیاستگذاری در این شرایط صورت گیرد. و مدلهای متنوع و جالبی توسعه پیدا کرد. در نهایت بسیاری نشان دادند که پیش فرضهای ذهنی این گروهها با هم متفاوت است. امروز کرونا آمده است و ما مشاهده میکنیم که جامعه بیش از دو دسته شده است. شاید درستتر باشد که بگوییم الان جامعه ۴ دسته شده است و این شرایط را بسیار وخیم میکند. این چهاردسته کدامند؟ دانشمندان که همان پزشکان هستند. نظر قطعی و علمی همه آنها بر قطع تمامی، یا حداکثر ارتباطات تا میزان قابل توجهی است سیاستمداران و حاکمیت که ملاحظاتی علاوه بر بحث مرگ و میر دارند. سیاست همیشه عناصر دیگری را مدنظر قرار داده است که اکنون دقیقا مشخص نیست که سیاست ما چه معیارهایی را لحاظ کرده. اگر فرض کنیم کل ستاد کرونا دست وزارت بهداشت است، پس سیاست تصمیم گرفته که به حرف علم گوش دهد. اما اگر سیاست بخواهد عوامل دیگری نظیر اقتصاد، ارتباطات خارجی و نظایر اینها را هم لحاظ کند، آنگاه سیاست دسته دوم مستقلی خواهد شد. مردم که دو دسته اند، آنهایی که کرونا را پذیرفته و از خطرات آن آگاهند و در خانه مانده اند. آنهایی که بیخیال به فعالیت و کسب و کار خود ادامه می دهند. نهاد دین که در این میان خود آن هم دو دسته شده است، دیندارانی که میگویند به حرف علم گوش دهیم و آنانی که این تعطیلی و مسائل را خلاف دین و در راستای انحراف اعتقادی می دانند. دو دسته مردم بالا لزوما به این دو دسته دینداران تطبیق پیدا نمی کنند. تقریبا شکی نیست که مهار کرونا را باید هدف اصلی کشور قلمداد کرد. برای این کار سه اتفاق باید بیفتد: حاکمیت و سیاست تکلیف خود را دقیق با علم روشن کند. آیا میخواهد تمام و کمال به حرف وی گوش دهد یا اینکه هرجا دلش خواست وتو خواهد کرد؟ آیا سر بزنگاه خواهد گفت اینقدر مردم را نترسانید و رعب ایجاد نکنید یا اینکه اختیار را تماما واگذار خواهد کرد؟ بنظر میرسد بهتر است هدفهایی را وضع کند و نحوه انجام و رسیدن به هدف را به دانشمندان بسپرد. حاکمیت و سیاست تکلیف خود را با مردم و دموکراسی روشن کند. آیا میخواهد با مردمی که کماکان بیخیال هستند، با خواهش و مدارا برخورد کند یا قطعی و شدید برخورد کند؟ اگر قرار است به حرف دانشمندان گوش دهد، باید در تضاد میان علم و دموکراسی، علم را برگزیند. این یک تصمیم شفاف است که باید اخذ شود. حاکمیت و سیاست تکلیف خود را با دین روشن کند. آیا میخواد با جریانات دینی که تجویزهایی خلاف علم دارند چگونه برخورد کند؟ آیا کماکان حرمهای مطهر باز باید باشند؟ یا اینکه آنها را خواهد بست؟ مساجد، مراسم مذهبی و نظایر آنها. نمی توان همزمان هوای آنهارا هم داشت و باید شفاف تصمیم گرفته شود. در صورتیکه این سه تصمیم شفاف گرفته شود، و از سیاست شتر-گاو-پلنگی دوری کنیم و این تصمیمات را شفاف اعلام کنیم، از این آشفتگی درخواهیم آمد. البته شکی نیست که این تصمیم هزینه های شدید خود را هم خواهد داشت. در جنبه های مختلف. اما برای رسیدن به آن هدف، تصمیمات سخت را باید گرفت. تجربه دنیا هم همین را نشان می دهد. سخنان رهبری و تصمیم ایشان برای لغو سفر نوروزی به مشهد هم موید این ماجراست. ستاد عالی کرونا همین شنبه بهتر است تشکیل جلسه داده و این تصمیمات را شفاف اعلام کند.
دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی | تجارت فردا |
جوزف شومپیتر، از اولین کسانی بود که معتقد بود نظام اقتصاد سرمایهداری، یک رودخانه متلاطم و پرآشوب است و نمیتواند در تعادل قرار گیرد. او تصویر سرمایهداری را به یک نظام خلاق تغییر داد، و منبع نیروی تغییر را نیز به نیروی کارآفرین، که دائماً در حال خلق چیزهای جدید است و از بین بردن چیزهای قدیمی. در نتیجۀ این فرآیند، صاحبان کسبوکارهای قدیمی، که منافعشان در خطر میافتد، و دولتها، که نمیتوانند همپای تغییرات نوآوری حرکت کنند، همیشه در برابر تخریب خلاقانه مقاومت و مخالفت میکنند.
در چند دهۀ اخیر و با پدید آمدن صنعت ICT، بار دیگر نگاهها به سمت نظریه تخریب خلاقانه شومپیتر جلب شده است. صنعت ICT، دقیقاً همان موج پنجم نظریۀ تخریب خلاقانۀ شومپیتر است؛ و اکنون سوالی که ذهن اندیشمندان اقتصادی را درگیر کرده این است که موج بعدی تخریب خلاقانه کدام است تا با دانستن آن، کشورها بتوانند بر این موج سوار شوند و یک رشد بلند مدت اقتصادی را تجربه کنند.
معتقدم مسالۀ اصلی ما در ایران این است که نهادهایی که در ساختار اقتصاد ایران شکل گرفتهاند، چقدر اجازۀ آزاد شدن نیروهای کارآفرینی را میدهند تا ایران نیز بتواند موج بعدی تخریب خلاقانه را بهموقع تشخیص دهد و وارد آن شود؟ و مسئلۀ مهم بعدی: آیا ظهور برخی استارتآپهای اینترنتی در ایران، یعنی همان ورود کشور به موج بعدی تخریب خلاقانه؟
با توجه به ساختار انحصاری که اقتصاد ایران دارد، موجی که استارتآپها و کسبوکارهای اینترنتی ایجاد کردهاند، موج کوچکی از نظریه تخریب خلاقانه به شمار میآید. اما این موج، صرفا بخش کوچکی از موج بزرگ ICT است و نمیتوان گفت این موج کوچک توانسته است به تغییر و تحولات اساسی در اقتصاد ایران منجر شود و سهم بزرگی در رشد اقتصادی داشته باشد. به طور مثال، استارتآپها در حوزه تاکسیهای اینترنتی، در اقتصاد ایران موفقیتهایی به دست آوردهاند و با فراگیر شدن اسنپ و تپسی، سیستم تاکسیهای تلفنی جمع شد و بهرهوری در آن بخش افزایش یافت. اما آنها نتوانستند دگرگونی بزرگی در اقتصاد ایران ایجاد کنند؛ علی الخصوص از منظر تولید ثروت و رشد اقتصادی.
تخریب خلاقانه، بر آن نیروهای کارآفرینی تاکید دارد که دگرگونیهای بزرگی در اقتصاد ایجاد کند، مانند موجی که صنعت خودرو در جهان به راه انداخت. بنابراین، موجهای کوچک که پلتفورمهای مبتنی بر ICT یا همان استارتآپها به راه میاندازند، بیشتر باعث کارآمدی بازاری که در آن فعالیت میکنند میشوند نه اینکه موج جدیدی از فناوری همانند آنچه ICT رقم زد به راه بیندازند. در دنیا هم همینگونه است و کسبوکارهای پلتفرمی، مولد ثروت قابل توجهی نبودهاند. مثلاً، استارتآپ اوبر، درست است که باعث افزایش بهرهوری در بخش حمل ونقل شد، اما فقط کارایی بازار حمل ونقل را بالا برده است. اگر اوبر بخواهد موج بزرگ تخریب خلاقانه را ایجاد کند باید سیستم جدیدی از حملونقل به راه بیندازد تا به طور کلی سیستم بازار قبلی از کار بیفتد و صنعت جدیدی را ایجاد کند. مثلاً اگر اوبر، یک سیستم حملونقل هوایی برای حملونقل درونشهری راهاندازی کند، آنوقت میتوانیم بگوییم بر مبنای نظریه خلاق، موج بزرگی را به وجود آورده است.
پس برای ایجاد رشد و یک تحول و دگرگونی در اقتصاد ایران، این موج باید بتواند به تحولاتی اساسی در تکنولوژی صنایع منجر شود که در حال حاضر چنین چیزی دیده نمیشود. به عبارت دیگر، در همان موج کوچکی که باعث شد تاکسیهای اینترنتی و فروش اینترنتی شکل بگیرند، باقی ماندهایم. پس اگرچه در فضای استارتآپی، نیروهای کارآفرینی آزاد شدهاند و خوب هم عمل کردهاند، اما در صنایع بزرگی مثل صنعت خودرو و فولاد به دلیل انحصاراتی که وجود دارد حتی همین موج کوچک از تخریب خلاقانه هم شکل نمیگیرد و دائماً نوآوری و نیروهای کارآفرینی سرکوب میشوند.
پس باید حواسمان باشد موج نوآوری و خلاقیتی که در فضای استارتآپی رخ داده، با موج بزرگی که تخریب خلاق پس از ICT ایجاد خواهد کرد، فرق دارد و اگر بخواهیم تمام تمرکزمان را بر این موج کوچک استارتآپی و کسبوکارهای اینترنتی قرار دهیم، از موجهای بزرگ تخریب خلاقانه که تمام دنیا به دنبال آن هستند، عقب میمانیم. متاسفانه به نظر میرسد سیاستگذار هم فکر میکند حد رشد فناوری در حد استارتآپ است. بنابراین، اگر بخواهیم یک دگرگونی بزرگ در اقتصادمان رخ دهد، باید در مورد این وسواس بر استارتآپهای اینترنتی، یک بازنگری جدی صورت گیرد و توجه همه، بهخصوص سیاستگذاران، به سمت موج بزرگ تخریب خلاقانه در فناوری تغییر مسیر دهد …
[آنچه خواندید، بخشی از مصاحبۀ اخیر من با تجارت فردا بود]